دوست دارم جستجو در جنگل موی تو را
از خدا چیزی نمیخواهم به جز بوی تو را
دختر زیبای جنگلهای آرام شمال
از کجا آورده دست باد گیسوی تو را ؟
آستینت را که بالا داده بودی دیدهاند
خلق رد بوسه من روی بازوی تو را
**************************************
مرجان عزیزم برای این همه مهربانی و فداکاری ازت ممنونم بهترینم
میخواهم فراموش کنم غمم را
بازپناه می آورم به تو
به عشق تو
نگاه تو
سلام تو
تشنه صدایت میشوم
تشنه آغوشت
تشنه "جانم" گفتنت
که همچون قند آب میشود درقبلم
ومرا به اوج احساس می رساند
تویی
تنها دلیل بودنم ،ماندنم و ادامه دادنم
همسر نازنینم
من عاشق این زلف رها گشته شدم
عاشق این همه زیبایی بی وقفه شدم
عاشق دختر خوش سیرت زیبا سخنی
که به من لطف نظرها عطا کرده شدم
آه چه زیباست که امواج نگاهش به من است
من اسیر آن دو چشم مست جانانه شدم
در دل آرامشی یافته ام تا بی کران
زان که دلبسته به این دختر دردانه شدم
مرجان عزیزم دوستت دارم تا بی کران
تو که هستی
انگار چشمانم را روی تمام آدمها بسته ای
ممنونم که قلبم را
هیچ گاه نشکسته ای
هرچقدر هم که کنار تو باشم کافی نیست
آری ، کافی نیست
تورو دارم
نمی دانی با تو چقدر دیدنی است حالم
من با تو باشم
خوشبختی با من است و خوشحالم
از خدا ممنونم
که در زندگیم تورو دارم
عشق من هستی و جان منی
مال من است قلب مهربانت مرجان عزیزم
نگاهت میکنم از لا به لای شاخه برگ درختان
نگاهت می کنم بی پایان