For My Dear Wife , MARJAN
For My Dear Wife , MARJAN

For My Dear Wife , MARJAN

چی مگه تو دنیا مثل این آرامش چشماته




چی مگه تو دنیا مثل این آرامش چشماته
مات توام وقتی می‌بینم خنده رو لبهاته

مثل تو کی می‌تونه منو آروم کنه با حرفاش
غیر تو کی تونست بهم ثابت کنه دوسم داش

تویی اون کسی که باید از زمان گذشت و دید
همه ساعت ها رو وقت رفتنت عقب کشید

تو هوا نباشه عطر تو ، قدم نمی‌زنم
تو شدی دلیل زندگیم و زنده بودنم 

دور و ورم چیدم همه اون عکسای دوتایی رو
دیگه نمی‌شناسم بجز آغوش تو جایی رو

ناز چشم تو



گفته بودی که چرا محو تماشای منی
آن چنان مات که حتی مژه بر هم نزنی
مژه بر هم نزنم تا که ز دستم نرود
ناز چشم تو به قدر مژه بر هم زدنی

کوچه




بی تو، مهتاب‌شبی، باز از آن کوچه گذشتم
همه تن چشم شدم، خیره به دنبال تو گشتم
شوق دیدار تو لبریز شد از جام وجودم
شدم آن عاشق دیوانه که بودم.
در نهانخانۀ جانم، گل یاد تو، درخشید
باغ صد خاطره خندید
عطر صد خاطره پیچید
یادم آمد که شبی باهم از آن کوچه گذشتیم
پر گشودیم و در آن خلوت دل‌خواسته گشتیم
ساعتی بر لب آن جوی نشستیم
تو، همه راز جهان ریخته در چشم سیاهت
من همه، محو تماشای نگاهت
آسمان صاف و شب آرام
بخت خندان و زمان رام
خوشۀ ماه فروریخته در آب
شاخه‌ها  دست برآورده به مهتاب
شب و صحرا و گل و سنگ
همه دل داده به آواز شباهنگ ...

عاشقانه به تو می نگرم ای ماه من

آغوش تو گناه نیست




آغوش تو گناه نیست ...

من در آغوش تو آرامش یافته ام
که هیچ گناهی با آرامش مانوس نیست
آغوش تو گناه نیست ...
من در آغوش تو امنیت را احساس کرده ام
که در هیچ گناهی امنیت محسوس نیست
آغوش تو گناه نیست ...
من در آغوش تو تمام زیبایی را لمس کرده ام
که در هیچ گناهی زیبایی ملموس نیست
پس امانم بده
که تا ابد در دل این زیبایی  آرامش یابم "همسر مهربانم"

اهتزاز ابدیت ...


من در آن لحظه ٬ که چشم تو به من می نگرد

برگ خشکیده ایمان را

در پنجه باد
رقص شیطانی خواهش را
در آتش سبز!
نور پنهانی بخشش را
در چشمه مهر
اهتزاز ابدیت را می بینم
بیش از این سوی نگاهت نتوانم نگریست
اهتزاز ابدیت را
یارای تماشایم نیست
کاش می گفتی چیست
آنچه از چشم تو تا عمق وجودم جاری ست