For My Dear Wife , MARJAN
For My Dear Wife , MARJAN

For My Dear Wife , MARJAN

زلف رها گشته


من عاشق این زلف رها گشته شدم

عاشق این همه زیبایی بی وقفه شدم
عاشق دختر خوش سیرت زیبا سخنی
که به من لطف نظرها عطا کرده شدم
آه چه زیباست که امواج نگاهش به من است
من اسیر آن دو چشم مست جانانه شدم
در دل آرامشی یافته ام تا بی کران
زان که دلبسته به این دختر دردانه شدم



مرجان عزیزم دوستت دارم تا بی کران

تو که هستی


 تو که هستی
انگار چشمانم را روی تمام آدمها بسته ای
ممنونم که قلبم را
هیچ گاه نشکسته ای
هرچقدر هم که کنار تو باشم کافی نیست
آری ،  کافی نیست
تورو دارم
نمی دانی با تو چقدر دیدنی است حالم
من با تو باشم
خوشبختی با من است و خوشحالم
از خدا ممنونم
که در زندگیم تورو دارم
عشق من هستی و جان منی
مال من است قلب مهربانت مرجان عزیزم

نگاهت می کنم


نگاهت میکنم از لا به لای شاخه برگ درختان

نگاهت می کنم بی پایان
و دلم می رود ز دست
ای که دل بردی ز من
ای که هستی تا ابد دلدار من
با من بشین ، با من بمان
گر نبودی من چه بودم ؟؟
بی کس و تنها ؟
بی یار و یاور ؟
آه چه می گویم من ؟!!
گر نبودی من نیز نبودم عشق من
من نبودم عمر من
می خواهمت تا به ابد
ای نازنین مرجان من
چشم من ، دنیای من

یار مهربانم


ﺁﻏﻮﺵ ﻣﻦ ﻓﻘﻂ ﺍﻧﺪﺍﺯه ﺗــــــﻮ ﺟﺎ ﺩﺍﺭﺩ ...


ﺍﮔﺮ ﺧﻮﺏ ﮔﻮﺵ ﮐﻨﯽ


ﺍﯾﻦ ﺿﺮﺑﺎﻥ ﻫﺎﯼ ﺗﻨﺪ ﻭ ...


ﭘﯽ ﺩﺭ ﭘﯽ ﻗﻠﺒﻢ ﺭﺍ ﻣﯽ ﺷﻨﻮی ...


ﺗــــــﻮ ﺭﺍ ﻓﺮﯾﺎﺩ ﻣﯽ ﺯﻧﻨﺪ


ﻣﺨﺎﻃﺐ ﮐﻼﻣﻢ ﮐﻪ ﻫﯿﭻ


ﻣﺨﺎﻃﺐ ﺿﺮﺑﺎﻥ ﻫﺎﯼ ﻗﻠﺒﻢ ﻫﻢ ﺗﻮﯾﯽ


یار مهربانم