For My Dear Wife , MARJAN
For My Dear Wife , MARJAN

For My Dear Wife , MARJAN

ماجرای من و تو


ماجرای من و تو ، باور باورها نیست

ماجرایی است که در حافظه دنیا نیست 

نه دروغیم نه رویا نه خیالیم نه وهم
ذات عشقیم که در آینه ها پیدا نیست

تو گمی درمن و من درتو گمم ، باورکن
جز در این شعر نشان و اثری از ما نیست

شب که آرام تر از پلک تو را می بندم
بادلم طاقت دیدار تو تافردا نیست

چشمان تو ...


آسمانِ آبیِ عرفانِ من چشمان توست

اختر تابنده ی کیهان من چشمان توست


در حضور چشم هایت عشق معنا می شود

اولین درس دبیرستان من چشمان توست


در بیابانی که خورشیدش قیامت می کند

سایبان ظهر تابستان من چشمان توست


در غزل وقتی که از آیینه صحبت می شود

بی گمان انگیزه ی پنهان من چشمان توست


من پُر از هیچم ، پُر از کفرم ، پُر از شرکم ، ولی

نقطه های روشن ایمان من چشمان توست


در شبستانی که صد سودابه حیران من اند

جام راز آلوده ی چشمان من ، چشمان توست


باز می پرسی که دردت چیست؟ بنشین گوش کن

درد من ، این درد بی درمان من چشمان توست

دوستت دارم زندگیم


زیبای من آیینه تنها شدنم باش   
انگیزه ی وابسته به دنیا شدنم باش

بامن نه به اندازه ی یک لحظه صمیمی
اندازه ی در عشق تو رسوا شدنم باش

لبخندبزن اخم مرا باز کن آنگاه
سرگرم تماشای شکوفا شدنم باش

چون اشک بر این دامن خشکیده فروبار
ره توشه ی از دره به دریا شدنم باش

حالا که قرار است به گرداب بیفتم
دریای من! آغوش پذیرا شدنم باش

یک لحظه به شولای مسلمانیم آویز
یک عمر ولی شاهد ترسا شدنم باش

مگذار که چون پنجره ای بسته بمانم
ای عشق بیا معجزه ی وا شدنم باش

نشود فاش کسی آنچه میان من و توست


نشود فاش کسی آنچه میان من و توست
 تا اشارات نظر نامه رسان من و توست 


گوش کن با لب خاموش سخن می گویم

پاسخم گو به نگاهی که زبان من و توست

روزگاری شد و کس مرد ره عشق ندید
حالیا چشم جهانی نگران من و توست

گر چه در خلوت راز دل ما کس نرسید
همه جا زمزمه ی عشق نهان من و توست

گو بهار دل و جان باش و خزان باش ، ارنه
ای بسا باغ و بهاران که خزان من و توست

این همه قصه ی فردوس و تمنای بهشت
گفت و گویی و خیالی ز جهان من و توست

نقش ما گو ننگارند به دیباچه ی عقل
هر کجا نامه ی عشق است نشان من و توست

سایه ز آتشکده ی ماست فروغ مه و مهر
وه ازین آتش روشن که به جان من و توست

حس همیشگی


من یه جورایی عاشقتم عزیزم مگه نه ، بگو چی میبینی تو چشام

تو یه جورایی خیلی عزیزی برام آخه من دیگه از دنیا چی بخوام

تو یه حس همیشگی ، دلیله زندگی ، همه ی عشقه منی
تو یه بارونه نم نمی ، که تویه قلبمی ، نکنه دل بکنی

وقتی نگاهم میکنی بارون میگیره ، عشقه تو تویه دلم جون میگیره

یه حس بی ریا تویه چشاته ، که دلم واسه اون میمیره


بیا بیا ، بیا بیا ، دوباره قلب من داره جنون میگیره


تو یه حسه همیشگی ، دلیله زندگی ، همه ی عشقه منی
تو یه بارونه نم نمی ، که تویه قلبمی ، نکنه دل بکنی