صبح جمعه
شاد و آرام
دور از هر خستگی
بازمی روم سوی چمن زا
سوی موهای پریشان
شانه ی باد بر سر من
بر سر سبز چمن زارمی کشد دست نوازش
با صدایی عاشقانه
گوید ای دوست ، این بهشت است
شاد بودن ، درکنار او نشستن
او که گویی دختری ست ناز
بر سرش گل هایی از یاس
دامن چین چین او رقص
می دود با عشوه و ناز
باد با هو هوی لبخند
گوید او باشد خداوند ...